کاکتوس

ازحدچو بشددردم درعشق سفر کردم / یا رب چه سعادت‌ها که زین سفرم آمد(مولانا)

کاکتوس

ازحدچو بشددردم درعشق سفر کردم / یا رب چه سعادت‌ها که زین سفرم آمد(مولانا)

چشمان تو

در سکوتی که  به اندازه ی

 دریای چشمان تو بود...

 انجا که گونه هایت ،

خیس از تبسم غم بود...

مردی،

بادبان قایق عشقش را 

به شوق لبخند دوباره تو 

به دریای چشمانت سپرد.

کاکتوس


پانوشت:

تقدیم به مهسا و مهساها و شاید خودم

به امید روزای خوب


گذر عمر

چند روزه می خوام بیام و شروع کنم به نوشتن

اما ...نمیشه که نمیشه 

تا اینکه امروز یه دوست قدیمی بعد مدت ها بهم 

پیام داد و گفت :

هنوزم پیش اون .. .... میری؟

همون که همیشه باهاش لواشک میخوردی

بهش گفتم نه و .....

گذر عمر ما رو ببین 

  ادامه مطلب ...

عشق

به دنبال راه نجاتی 

در میان گیسوان تو می گشتم 

ای دریغا ،که گیسوان تو

تمام بود و نبود مرا ربود.

کاکتوس


پانوشت:

روز دختر مبارک


شب

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.