کاکتوس

ازحدچو بشددردم درعشق سفر کردم / یا رب چه سعادت‌ها که زین سفرم آمد(مولانا)

کاکتوس

ازحدچو بشددردم درعشق سفر کردم / یا رب چه سعادت‌ها که زین سفرم آمد(مولانا)

هی ...

یه وقتایی دلم پر میشه از غصه

رهایی


یک عبور باد باقیست

تا کوچ زرین پروانگان خیال

از اندیشه ی درخت...

کاکتوس


اخرین فریاد

دود سفیدی که گرمای اون از دور هم حس می شد،

از دودکش گلخونه خارج می شددرحالی که درخت 

باغچه ی ما عریان شده بود از سرما و در گیر و دار 

نبرد با سرما ،خواب رو برگزیده بود ...

تو تاریکی شب و زیر نور ستاره ها ....

وقتی ...  ادامه مطلب ...

س مثل .....

از وقتی مریض شده حالم بده 

اول فکر میکردیم عفونت ولی بعدش ....

چی بگم که این دنیا بازی های خودشو داره 

خیلی کوچولوعه ،خدا کجایی ؟

بهش کمک کن 

خودت که میدونی بعد چندسال به پدر و مادرش 

هدیه کردیش ،خودت مواظبش باش.

از بغض دارم خفه میشم 

دعا کنید حالش خوب بشه 

نمیدونم چرا همه کوچولوها دارن مریض میشن


اواز نور


قطار زوزه می کشید و باد،

بخار حاصل از فریادش را

با خود می برد...

لبه پنجره،دخترکی

ماه را می نگریست و 

در دل ، لبخند زنان 

گوش سپرده بود 

به اواز دل انگیز

نور و سرعت و باد...

کاکتوس