کاکتوس

ازحدچو بشددردم درعشق سفر کردم / یا رب چه سعادت‌ها که زین سفرم آمد(مولانا)

کاکتوس

ازحدچو بشددردم درعشق سفر کردم / یا رب چه سعادت‌ها که زین سفرم آمد(مولانا)

آغاز زندگی

در میان همهمه ی پر هیاهوی  جیرجیرک ها

صدای سکوت قورباغه ای کهنسال، به گوش می رسید

برگ خشکیده ای در هجوم باد ، خش خش عجیبی به راه انداخته بود

در این بین،  در گوشه ی حیاتی خلوت

بوته ی کوچکی آبستن غنچه ای شده بود  

صبح...

جیرجیرک ها سکوت کردند

باد آرام گرفت

قورباغه کهنسال همچنان روزه دار سکوت بود

اما

بوته ی گل فارغ شده بود

زیبا گل قرمز شکفت. 

نظرات 1 + ارسال نظر
مهسا و خسرو دوشنبه 28 خرداد 1397 ساعت 11:23

. . با درودی صمیمانه .
. حس می کنم سکوت گل ها را پژمرده می کند
و گل ها . در گلدان های خاموشی می سوزند
یک شب برای شمعدانی ها خواندم
و شاخه های شمعدانی تا آفتاب رسیدند. . . [گل][گل]
.
.. تازگی ها سخت . . خیلی سخت می شود اینجا
. کامنت گذاشت !!! نه این که زود به زود هم میآیی
.

درود
زیبا بود
کد عدد نمیده ،منم به مشکل خوردم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد