کاکتوس

ازحدچو بشددردم درعشق سفر کردم / یا رب چه سعادت‌ها که زین سفرم آمد(مولانا)

کاکتوس

ازحدچو بشددردم درعشق سفر کردم / یا رب چه سعادت‌ها که زین سفرم آمد(مولانا)

شراب و عشق ...



می نویسم به یاد شراب و عشق

به یاد شرابی که به سرخی قلبم افزود
و به یاد عشقی که به سرخی گونه هایم
به یاد لبخندی که شراب و عشق را به اتش کشید
به یاد گرمی دستانت که مرا بوسید
به یاد مهر و محبتی که عریانی تنم را لمس کرد
به یاد روحی که امیختگی را به روحم اموخت
می نویسم به یاد شراب و عشق
به یاد جام لبان تو و عطش عشق من برای لمسش
می نویسم به یاد ویرانی
به یاد تمام شراب های ننوشیده ام
به یاد تمام عشق های نسروده ام
و به یاد تمام لبخندهای مانده در جانم
می نویسم به یاد ،یادم تو را فراموش
به یاد ،یادت کرد مرا فراموش
می نویسم به یاد شرابی که ریخت و
عشقی که پرپر شد .


کاکتوس


زنده باد عشق ...



اره زنده باد عشق ...

زنده باد مهر...

زنده باد دوست داشتن ...

همیشه که نباید گفت عشق کشکه ...


 

ادامه مطلب ...

دو هفته هپروت ...



هنوز نمیدونم خوابم یا بیدار ؟!!!

هنوز نمیدونم اتفاقایی که داره

میوفته خوبه یا بد ؟!!!

هنوز نمیدونم اسیر دست ابلیس

شدم یا فرشته ؟!!!

4 / 4 /95

این دوهفته

یه انقلاب بودیا یه شکست ؟!!!

فقط میدونم

شد اون چیزی که نباید میشد ...

فقط میدونم

جزءروزای سخت زندگیم بود...

چیزهایی که هرگز فکرشو

نمی کردم ،اتفاق افتاد ...

کاش خواب باشه ...کاش...


پانوشت:

امیدوارم اخر داستان حسرت و

عذاب باقی نمونه ...

ای ناخدا مرا به حال خودرها نکن ...



   ادامه مطلب ...

قصه ی دلبستگی !!!



پسرک عاشق دوربینش بود،عاشق عکس گرفتن

با اینکه هنوز هنر خوب عکس گرفتن رو بلد نیود

اما عکسایی که میگرفتو دوست داشت ....

کلا نسبت به وسایلش حساس بود و اگر کسی

ازش وسیله ای قرض میگرفت،همش نگران بود

هرکسی به این قضیه یه جوری نگا ه میکرد ...

اما برای پسرک مهم نبود .........

چون دلیلشو می دونست ... .....

یه روزی مثل روزای گذشته .....


 

ادامه مطلب ...

ترس...


نمی دونم چه بلایی داره

سر جسمم میاره

به هوای شفای روحم ...


پانوشت :

خدایا منو به حال خودم رها نکن .

... ......