دخترک چشمانش را بسته بود
به دیوار تکیه داده بود
ماه روبرویش بود
قلم در دستش و قلبش آماده ی نوشتن بود
موسیقی بازیچه ی احساسش شده بود
و ماه
نور افشانی محفل او و دلش را به عهده داشت
موسیقی می تاخت بر افکارش
باد هجوم می برد بر تنش
وسکوت بر افکارش رخنه کرده بود
سکوتی که آماده ی طغیان بود
هر از گاهی چشمانش را باز می کرد
ماه را و حرکت برگ ها را نگاه می کرد
دستش همچنان در حال نوشتن بود
صدای پارس سگ ها و صدای جیرجیرک ها
و باز سکوت قلبش
و دستی که مدام بر روی کاغذ کلمات را ردیف می کرد
کلماتی که هیچ شباهتی به جنس سکوت او نداشت
چند لحظه ای سکوت
فکر و فکر و فکر
و سنگینی یک حرف
و دوباره سکوت
پانوشت:
گاهی بعضی حرفا انقدر سنگینه که باید
برای همیشه تو دلت مسکوت بمونه
پانوشت 2:
از تلخی شبای قدر اینه که به خودت میای و
میبینی چقدر تنها شدی ،
تنها تر از شبای قدر سال های گذشته
و گوشی تلفنی که روزه ی سکوت گرفته
و با وجود تمام این ها
تا شقایق هست زندگی باید کرد
چه حس خوبی داشت این پست...مرسی کاکی جون
ممنون
اخه رها جون نمیگی به من میگی کاکی با یه دوست دیگه منو اشتباه میگیرن
http://up.98love.ir/up/mamadzar/Pictures/Romantic-Love-Songs-Instrumental.jpg
واسم جالب بود .
ای جونم
چه باحاله
مرسی
خوبه دیگه من هر چی میگم تو یاد یه آهنگ میفتی
این آهنگش خیلی قشنگ و قدیمیه.
خوب منو یاد این اهنگ انداخت
بله خیلی قشنگه
تو آرام آمدی...نرم و بی صدا...
مثل قطره ای بر قلبم چکیدی...
به سان برف آرام آرام در من ذوب شدی...
تکه ای از وجودم شدی...
دراین سنگستان نمیدانم توراچه بنامم...
توکه آمدی آرام شدم...و چیزی در درونم زمزمه کرد:
این اغاز دوست داشتن است...!
یاداین اهنگ قمیشی افتادم
مثل یه نور کوچولو اومدی و ستاره شدی
دقیقا خوده خودتو میگم.
بیا
اومدم
منم خوشحالم شما بودی و باعث این جمع دوستانه شدی.
دارم پست جدید میذارم
یه شعر خوشگله
چند لحظه دیگه آماده میشه
منو میگی
باشه اومدم
به سلامت ماهی.
خیلی خوش حالم هردوتون بودید
دوستان من شارژ ندارم
فعلن خداحافظ
مواظب خودتون باشین
باشه
مواظب خودت باش
و اینکه تو گذشته زندگی میکنیم خیلی بده
خیلی بد ....
فرصتای جدید رو از دست میدیم .
از بدم بدتره
زندگی رو از دست می دیم
خدا که بنده هاشو ترک نمیکنه ولی منم گاهی احساس میکنم که نیگامون نمیکنه.
خیلی باحالن گربه ها
داشتم یه سایتو زیرو رو میکردم دیدمش
خیلی نازن
ما رو واسه زندگی کردن میارن اینجا و این دقیقا همون چیزیه که ازمون می گیرن!!!رستگاری در شائوشانگ
درسته
ژشتشون منو کشته
منم قبول دارم
گذشته قسمتی از زندگیه ک بی انصافیه نادیده گرفته بشه
و اگه حذف بشه توهین به روزهای زندگی شده ست
ولی زیادم روش نباید تمرکز کرد
گذشته هیچ وقت حذف نمی شه
چون ما همیشه تو گذشته زندگی میکنیم
همیشه
http://up.98love.ir/up/mamadzar/Pictures/New-photos-of-Love-2015%20(12).jpg
اینارونیگا چه عشقولی اند خخخخ
وای سپیده بترکی
خیلی با حالن
خیلی
سکوت خودش خیلی حرفه البته اگه زبان سکوت بلد باشی
سنگین بود جمله
نابود نشم صلوات
زبان سکوت
یه چی گفتی و داغونم کردی ماهی
گذشته ها برنمیگرده ولی
بیشتر ما آدما با گذشته زندگی میکنیم
چسبیدیم به گذشته وخیال ول کردنشم نداریم.
بعضیا میگن آدمارو از رو گذشته اشون بشناس ...
بعضیا درست گفتن
بعضی وقت ها این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سرهم میاریم می بخشه؟
ولی بعد به دوروبرم نگاه میکنم و به ذهنم میرسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده.
آقا من پست جدیدو الان دیدم
نا مردا یه ندایی بدین حداقل
قشنگه
اما این خیلی غمگینه
دلم میگیره وقتی میخونمش
یه حسی توشه
انگار نویسنده وقتی مینوشته دلش پر از غم بوده .
ندا ندا
ندا امد سپیده به گوش
ای یکم غم تو دلش بوده
ولی به قولی
گذشته ها گذشته
نخور غم گذشته
گذشته بر نمی گرده
بله اینجوریاس
تمرکز روی دیالوگا
ماهی تو فیلما جمله ها و عمقشون خیلی فکرمو مشغول میکنه
مثلن اون پیانو زدن
مثل نوشتن می مونه مهم نیست خوب می نویسی یا بد مهم اینه هر چی احساسته یا قلبت میگه رو بنویسی
بدون احساس نه میشه نوشته خوب خلق کرد نه موسیقی خوب و نه ....
اگه حتی فیلما رو نبینم دیالوگا رو سرچ می کنم می خونم
چه چیزایی بلدیا کاکتوس خان
مثلن چی ؟
نگرفتم
یک تکه نان (کمال تبریزی)
پیرمرد(رضا کیانیان):دلت گرفته ؟
سرباز(هومن سیدی): آره
پیرمرد(رضا کیانیان):دل همه میگیره,دل داشته باشی میگیره دیگه,اصــلــا دلــی کـه نــگـیـره کــه دل نـیـسـت..
یا رفیق من لا رفیق له.
میخوای یه راهی بهت یاد بدم دلت وا بشه ؟
مثل من چشمات و ببند ...د ببند دیگه...چی میبنی ؟
سرباز: هیچ کس
پیرمرد:هیچ کس قشنگه دیگه ... هیچ کس همه کسه ، همه کس هیچ کسه!
اره خیلی
کدوم حرفا مثلن؟
همون حرفا مثلن
اقا عکسو حال کردی
اولی خیلی قشنگه