لابد دوستت دارم هنوز
که هنوز
فکر میکنم
از هزار و صد نسخهی این شعر
یک نسخه را
تو به خانه میبری
و تو تنها تو میفهمی
چند جای این شعر،
خط خورده است.
"لیلا کردبچه"
پانوشت:
تولدت مبارک
خواب چشمانم را فرا گرفته
اما دستم مرا رها نمی کند
کاغذ را در اغوش کشیده
و با قلم نرمی، اورا نوازش میکند
انگار دستم ،
دلش بدجور گرفته است.
پانوشت :
قلم هم نتوانست تاب بیاورد
هر وقت،وقت از تو گفتن می شود
جوهرش،قطره قطره ،
بر روی کاغذ چکه می کند .
کاکتوس
اینجا صدای رنگ را می شنویم
و این صدا را گاه شنیده ایم و
در نیافته ایم و
گاه نیز شنیده
و دانسته ایم .
سهراب
عکاس باشی: کاکتوس