کاکتوس

ازحدچو بشددردم درعشق سفر کردم / یا رب چه سعادت‌ها که زین سفرم آمد(مولانا)

کاکتوس

ازحدچو بشددردم درعشق سفر کردم / یا رب چه سعادت‌ها که زین سفرم آمد(مولانا)

بازگشت !!!



کلاغ می خواند روی درختی که سکوت کرده بود ،

تمام رازهای رهگذران را در گوش های آسمان

تنها بود و صدای غار غارش می رنجاند و

 گاهی نوازش می کرد گوش های رهگذران را...

حتی نمی دانست سکوت درخت از علاقه اش

 است یا از آزردگی خاطرش ......

تنها بود و جدا از سایر کلاغ های قبیله اش

درست بود ...آری درست بود ....

 


  


به این درخت سر فرو برده ، 

به این بید مجنون تعلق نداشت .

باید بر می گشت

آری باید بر می گشت به پای درخت خودش



درخت بلند پر از لانه ی های گرد هم آمده ی

دسته ی کلاغ ها ی قبیله اش

باید می رفت تا دیگر تنها نباشد

باید می رفت تا این درخت بید مجنون هم

در عشق خود تنها غوطه ور باشد و

صدای گاه و بی گاهش نیازارد

خاطر عاشق درخت را

 

پانوشت1:

یه کلاغ به یه درخت بید مجنون تعلق نداره ...

اما چرا ؟


پانوشت 2:

بید مجنون اکثرا تنهاست ..

ندیدم پرنده ای کنارش بمونه و لونه بسازه

شاید این یه قانونه که عاشق همیشه تنهاست

 

 

 

 

 

نظرات 4 + ارسال نظر
سهیلا شنبه 14 شهریور 1394 ساعت 15:57 http://rooz-2020.blogsky.com/

خیلی این پست رو دوست داشتم....خیلی
ممنونم کاکتوس خوش سلیقه ی ما

خوشحالم که خوشتون اومد
مرسی

بهمن شنبه 14 شهریور 1394 ساعت 09:33 http://life-bahman.blogsky.com

کاکتوس جان
نوشته هات کمی تا قسمتی از عقل من فراتره ...

اول فکر میکردم اون کلاغِ تنها ، نمادی از یه کاکتوسِ تنهاست ...
کاکتوسی که از قبیله اش جدا مونده ...
با خودم گفتم چرا کلاغ ؟
کلاغ که بجز سیاهی و بد یُمنی چیزی نداره ؟

بعد رسیدم به درخت همیشه عاشق مجنون ...
خب ، گفتم پیدایش کردم ...
اینه نماد کاکتوس جان ...
درخت سربزیر و ژولیده و تنهای همیشه عاشق ...
و چه زیباست که بید مجنون نمادی از کاکتوس ما باشه ...

بعد دوباره دلم شکست ...
دلم شکست وقتی خوندم " یه کلاغ به درخت بید مجنون تعلق نداره ..."

بعد دوباره با خوندن این قسمت خوشحال شدم ...

"شاید این قانونه که عاشق همیشه تنهاست ..."

قلمت مانا دوست خوبم ...

بله اقا بهمن عزیز
نفرمایید این چه حرفیه ...یه چی می نویسم که صفحه خالی نباشه
کلاغا خوبن اصلا هم بد یمن نیستن تو فرهنگ ما اشتباهی جا افتاده زندگیه اجتماعیه خوبی دارن
اقا بهمن عزیز اصلا در مورد خودم نبود راستش داشتم عکسامو نگاه می کردم رسیدم به این عکس
اون لحظه که عکسو گرفته بودم کمی غم داشتم
غروب بود و بارون و هوای خوبو و دل گرفته
عکسو که دیدم خطه اولو نوشتم و تا اخر جمله خودش ردیف شد
نماد و منظور خاصی نداشتم ...کلی نوشتم ...ما کجا و بید مجنون کجا !!!
راستش دیروز که نه پریروز داشتم با دوست بزرگواری صحبت میکردم میگفت تو جنوب دیده که پرنده هایی مثل سسک و .... رو بید مجنون لونه می سازن ...خوب به معلوماتمون اضافه شد
اینکه بید مجنو شاید به ظاهر تنها نباشه و دورش شلوغ باشه اما تو دلش همیشه عاشق تنهاست
قیافش با موهای ژولیدش هنری
چقدر حرف زدم
خسته نباشید اقا بهمن از این همه پر حرفیه من
ممنون

دانیال حسینی جمعه 13 شهریور 1394 ساعت 00:37

سلام دوست عزیز.

وبلاگ قشنگی داری. یک سری به سایت ما بزن.

از لحظه ورودت به سایت، ما در کنارت هستیم.

http://www.vpsroyal.com/

سلام
مرسی

ماهی سیاه کوچولو پنج‌شنبه 12 شهریور 1394 ساعت 23:44 http://1nicegirl8.blogsky.com/

کلاغها روحیه سرد دارن واسه همین تو محیط های سرد مثه قبرستانها دیده میشن
برعکس کبوترها گرم هستن و تو اماکن مذهبی ک انرژی بیشتری داره دیده میشن
بید مجنون گرمه عشقه

مرسی نظر جالبی بود
بید مجنون گرمه عشقه ...قشنگ بود
از نظر احساسی اینجوری به نظر میاد اما از نظر علمی نمی دونم
گویا کلاغ ها مفید تر از کبوتر ها هستن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد