کاکتوس

ازحدچو بشددردم درعشق سفر کردم / یا رب چه سعادت‌ها که زین سفرم آمد(مولانا)

کاکتوس

ازحدچو بشددردم درعشق سفر کردم / یا رب چه سعادت‌ها که زین سفرم آمد(مولانا)

دنیای عروسکی



مدت ها بود گوشه ی اتاق  افتاده بود

خودش یه جا ، دستش که از بدنش جدا شده بود یه جا

یادش میومد قبلا همیشه جاش کنار کامپیوتر دخترک بود

دخترک هر روز بهش نگاه می کرد و

 گاهی با مهر موهاشو نوازش می کرد

و گاهی اونو تو بغلش می نشوند و با هم خیره می شدن

 به تصاویر ،شعر ها و نوشته ها .....

دخترک براش قصه می خوند و عروسک هم خودشو محکم

تو بغل دخترک جا می کرد وغرق کارهای دخترک می شد .

چه شبایی که پا به پای دخترک اشک ریخته بود و

 چه شبایی که با لالایی شعر خوابش برده بود ...

اما ....

 

  


 

اما یه روز پسرک شیطونی پاشو گذاشت تو اتاق

دخترک و دستای عروسکو از بدنش جدا کرد ...



از اون روز یه گوشه ی اتاق افتاده بود

هر روز با التماس به چشمای دخترک نگاه می کرد

که شاید نگاهی ...نوازشی..آغوشی .....

اما ...

دخترک هر روز با غصه به عروسک نگاه می کرد

و بیشتر وقتا نگاهشو می دوزدید از چشماش

چندبار تصمیم گرفته بود دستای عروسکو بدوزه

 اما .....

بعد از مدتی دخترک صبح که از خواب پا شد

دست سالم عروسکشو گرفت و گفت :

دلم برات تنگ شده



اونو بردودستشو دوختو و موهاشو مرتب کرد

به چشمای عروسکش نگاه کرد ..برق شوق و لبخند

کی میگه عروسکا جون ندارن ؟؟؟؟



دخترک محکم عروسکشو بغل کرد



چقدر دلش برای عروسکش تنگ شده بود

عروسک با اشتیاق خودشو چسبونده بود به دخترک ..

ازش جدا نمی شد ...

دخترک موهای عروسکشو نوازش کرد و گفت:

عزیزم منو ببخش

 

پانوشت:

کی گفته عروسکا جون ندارن؟؟؟


نظرات 9 + ارسال نظر
سهیلا چهارشنبه 1 مهر 1394 ساعت 19:20 http://rooz-2020.blogsky.com/

ای جونو و دلمممممم....چه بغضی کرده این عروسک اولیه..همون مو بلونده.فدای اون چشمای نازش. کاش میشد بغلش کنم و پیش خوم نگهش دارم. ...
خیلی پست خوبی بود کاکی جونم...مرسی

اخه دلش گرفته
فکر کنم خودشم دلش بخواد بیاد پیش بانوی مهربونی مثل شما
دخترک که لیاقت همچین عروسکیو نداره
خواهش دختری ...قابلب نداره
دیگه ببخشید اینجا از اون دستای مدل قلب نداره
من از اونا داشتم برات

Amir سه‌شنبه 31 شهریور 1394 ساعت 00:35 http://mehrekhaterat.blogsky.com/

اینکه گفتی : کی گفته عروسکا جون ندارن و اینا

اها
اینا و اونا منظورتون بود

Amir سه‌شنبه 31 شهریور 1394 ساعت 00:06 http://mehrekhaterat.blogsky.com/

من که نگفتم

خوب بگو جانم
چیو نگفتی؟

Amir دوشنبه 30 شهریور 1394 ساعت 19:23 http://mehrekhaterat.blogsky.com/

چقد نازه

چی نازه ؟
با این نوشتت یاد اهنگ عروسک چرا افتادم
عروسک من سرما خورد با عطسه هاش سرمو برد
اصلا دم غروبی فازمو عوض کرد ممنون

بهمن دوشنبه 30 شهریور 1394 ساعت 09:58 http://life-bahman.blogsky.com

دمت گرم کاکتوس جان عزیز
دمت گرم بابت اون چائی خوش طعم و خستگی در کن ...
بیشتر از اون چائی میدونی از چی خوشم اومد ...
از اینکه اون چائی رو احتمالن توی دنیای مجازی با شما کاکتوسی عزیز و سپیده خانم میل می کنم ...
.
.
.
.
دیگه تو ذوق بچه نزن ...
آخه دیدم سه تا استکانه گفتم حتمن شماها هم هستین ...
مجازیه دیگه ! اکشالی که نداره ...

خواهش اقا بهمن
قابلی نداشت
سپیده !!!!!!سپیده کجا بود
یا خدا ...اقا من دقت نمودم دوتا استکان باشه ها
بابا اقا بهمن این سپیده انقدر خسیسه الان دوباره یه لیست ور میاره میاره من برم خرید
یا خدا اول برجم که هست
بابا اصلا چایی نداریم اقا بهمن تشریف ببرید خونه خودتون ...ای دل غافل
دفعه بعد صدای منو از پشت میله های زندان می شنوید
اقا بهمن دقت بفرمایید کمپوت یادتون نره
بابا مجازی مجازی یهو حقیقی میشه دیگه
شوخی کردم اقا بهمن اون بچه فعلا سرش گرمه
اخه بیاد تو جمع ما ساکت مسکوتا چیکار کنه
بزار یکم خوش باشه

سپیده 21 یکشنبه 29 شهریور 1394 ساعت 17:30

چقد ساده وبی ریا بود
خیلی خوشم اومد
دمت جیـــــز

عکس آخری لپاش گل انداخته
بخورمش اصلا



گناه داره بچه ی مردم خوب

ماهی سیاه کوچولو یکشنبه 29 شهریور 1394 ساعت 16:41 http://1nicegirl8.blogsky.com/

جالب بود

ممنون ماهی

خسرو یکشنبه 29 شهریور 1394 ساعت 16:11 http://khane8tom.blogsky.com

. درود . برای تو گفتن . . برای تو نوشتن . . سخت است !!
. که نگاه نکته سنج ات . . و تفکری که می خواند مقصود
. ترا . . و وای که خطا کنی . . که شمشیر قلم ات .
. آماده است برای پاسخگویی . . و چه نیکو و پر محتوا
. می نویسی . . کاش نامت را . . تمام روزهای عمرت را
. دردهایت . . را می دانستم . . تو از جنس منی . .
. و من از دوستی تو دست بر نخواهم داشت . . اگر فلک
. ز سر من دست بر دارد . این داستنک چقدر پر محتوا
. و چه حرفا که به این [ آدما ] نگفته است .
. من شرم می کنم . . و مگر شرم می کنند ؟؟!!! .

درود ....سخت ...فکر نمی کنم بابا خاکی باش
با ما بهتر از این باش
چه فرقی میکنه اسمت چی باشه و کجا باشی ....
هر جا باشیم با هر نامی اسمان مال ماست
بعد یه مدت متوجه می شید که دوستی با ما همچینم خوب نیست
خودتون پشیمون میشید ...فرار میکنید
یه داستان دلی بود بیشتر ..خیلی منظور خاصی نداشت
ممنون از لطفتون و نوشته هاتون

بهمن یکشنبه 29 شهریور 1394 ساعت 14:07 http://life-bahman.blogsky.com

نپرس !
ولی همینطوری دلم پر غصه است ...
باور کن ...
الان دقیقن اشکم درِ مشکمه ...
حیف توی اداره هستم و جای مناسبی نیست که بخوام عقده گشائی کنم ...
این نوشته هم که داغ دلمو تازه کرد ...
اگه عروسکا اینقدر جون دارن پس ادما چی هستن ...؟

شما هم نپرس
ولی دل منم همین طوری خیلی گرفته
جاتون خالی دیشب کلی عقده گشایی کردیم اما فایده نداشت
چرا این نوشته که خوبه ...غم نداره که
بعضی ادما از عروسکا بیشتر جون دارن و بعضی بی جون تر از یه عروسکن
راستش حرف خاصی ندارم بزنم جز اینکه یه استکان چایی تو سکوت در خدمتیم
http://parsskin.com/gallery1/albums/userpics/10001/TeaBag-0324-az-300%5B1%5D.jpg

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد