کاکتوس

ازحدچو بشددردم درعشق سفر کردم / یا رب چه سعادت‌ها که زین سفرم آمد(مولانا)

کاکتوس

ازحدچو بشددردم درعشق سفر کردم / یا رب چه سعادت‌ها که زین سفرم آمد(مولانا)

دیالوگ شماره 1



- صلواتی یا فاتحه؟

+هیچ کدوم

- (مکث ) ، ایشالا به مرادت برسی !

+ (مکث) ، به مرادش رسید !


پانوشت:

ای دوست گر به سراغ من می آیی

با شاخه گلی از نرگس بیا،

بازم دلم گل نرگس می خواد

از دست پیرزن گل فروش



نظرات 8 + ارسال نظر
خسرو یکشنبه 25 بهمن 1394 ساعت 23:43

. درودی به زیبایی نام اهورا . . بر بانوی کاکتوس !! .
. چه بجاست که از همین تریبون [ با اجازه بانو ]
. از دوستان خوبم دعوت کنم که به خوان هشتم آمده
. و مرا از تنهایی نجات و کلبه محقرم را نورانی و با صفا
. کنند . ماهی سیاه کوچولو . . و ایراندخت . . گرامی
. در ضمن شما بانوی خردمند که با شرکت کمپوت سازی
. قرار داد بستی . . تا من در . . اوین . . کمپوت بخورم
. با شلاق !!!! . . تا دیگر شعر نگویم !!!!
. آفتاب لطف حق تابنده وجود پاکتان .

درود بر شما ...
میشه بانو و اقا و خانم و اینا حذف بشه ..لطفا
کاکتوس خالی خیلی هم عالیست
تنهایی؟شما ؟
اوین و کمپوت و شلاق چه شود خخخخ
خالا با شلاق چه کمپوتی می چسبه ؟
جمله اخر خیلی سنگین بود
مرسی از حضورتون

بهمن یکشنبه 25 بهمن 1394 ساعت 11:52 http://www.life-bahman.blogsky.com

واقعــــــــــــــــــــــــــــــــــن...؟؟؟
یعنی اینقدر گل نرگس دوست داری ؟
جاتون سبز ِ سبز ِ سبز ...
هفته گذشته با خونواده رفتیم نرگس زارهای بهبهان ...
چقدر باغهای گل نرگس زیبا بودن و معطر .
میدونی که مهد گل نرگس توی خوزستان و شهر بهبهانه ؟
تازه اون آقاهه میگفت : گل نرگس شیراز هم از بهبهان رفته اونجا .
یادم باشه وقتی برا اولین بار شمارو دیدم یه دسته گل نرگس تقدیمتون کنم ...
البته به دو شرط :
اول اینکه فصل گل نرگس باشه ...
دوم اینکه شما هم اون تیله هائی رو که بهم قول داده بودین رو بهم بدین ...

,واقکی واقکی نرگس خیلی دوست دارم ...مخصوصا اون کوچولوها
خوش به حالتون
نرگس زار
مرسی اقا بهمن ...ایشالا که فصل گل نرگس باشه
تیله ها هم به چشم ...حتما میارمشون
ایشالا زندگیتون قند و عسل باشه شایدم عسلکی

سهیلا سه‌شنبه 20 بهمن 1394 ساعت 18:48 http://rooz-2020.blogsky.com/

کامنت من کووووووووووو

بانوی من
دستانت را در دستانم بگذار و
قدمی با من راه بیا
تا برات بگویم که هیچ کامنتی از شما به من نرسیده است .....خخخخخ
چه خبره عامو ...چقدر عصبانی
یا خدا ...باور کنید هیچ کامنتی نیست ....گریه

Amir جمعه 16 بهمن 1394 ساعت 23:36

سلام
بر کاکتوس عزیز ": )

ایشالله که شما نیز به مرادتون برسی

سلام
ممنون ...منم به مرادم رسیدم ..خخخخ

ایران دخت جمعه 16 بهمن 1394 ساعت 19:17 http://delneveshtehayedeleman.blogsky.com

سلام وب زیبایی دارید......

سلام
ممنون

خسرو چهارشنبه 14 بهمن 1394 ساعت 23:27

. با درودی صمیمانه . مهم این بود که به نظر مخاطب خود
. احترام گذاشتی . و برایش پاسخی .
. باور کن که اینک متوجه شده ام . آخر حرف دل است
. دیگر . . درد است و با آشنای درد سخن گفتن است
. . . از درد سخن گفتن و از درد شنیدن . . . با مردم بی درد
. ندانی که چه دردیست . متشکرم .

درود بر خسرو خان عزیز
ﮔﺎﻫﯽ ﻓﻘﻂ ﺳﮑﻮﺕ ﺗﻤﺎﻡ ﻧﺎﮔﻔﺘﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ
ﻓﻘﻂ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺳﮑﻮﺕ ﺭﺍ ﺩﻭﺭﻩ ﮐﻦ

میدونم که چه دردیست با مردم بی درد سخن گفتن و از درد شنیدن
ممنون از حضورتون

ماهی سیاه کوچولو چهارشنبه 14 بهمن 1394 ساعت 16:33 http://1nicegirl8.blogsky.com/

ﻣﯽﺗﺮﺳﻢ
ﺑﺒﻮﺳﻤﺖ
ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﮐﻪ ﺑﺮﮔﺸﺘﯽ
ﺩﻫﺎﻧﺖ ﺑﻮﯼ ﺷﻌﺮ ﺑﺪﻫﺪ
ﻣﺎﺩﺭﺕ ﺳﺮﺕ ﺩﺍﺩ ﺑﮑﺸﺪ
ﺑﺎﺯ ﮐﺪﺍﻡ ﺷﺎﻋﺮ ﻭﻟﮕﺮﺩ
ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻮﺳﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ

ﻟﻄﯿﻒ ﻫﻠﻤﺖ

خسرو سه‌شنبه 13 بهمن 1394 ساعت 21:29

. درود . آمدی و نسیمی از عطر شکوفه های سپید
. یاس را ارمغانم آوردی . آمدی . تا غم ها بروند . . .
. آمدی تا غصه ماتم بگیرد . . و برایم سبد سبد شادی
. و امید سوغات آوردی . . متشکرم . . متشکرم .
. اما هر چقدر برای این پست فکر کردم . . کمتر فهمیدم !! .
. یعنی . . پیام نویسنده را نگرفتم . . ندانستم !!
. و چقدر دلم می خواست بدانم .
. راستی خواهشی که به نظرات .پاسخ دهید . متشکرم .

درود بر جناب خسرو خان گرامی
ایشالا همیشه شاد و سلامت باشید
راستش گاهی وقتا با نوشتن نمی خوایم چیزی رو به خواننده بگیم فقطمی نویسیم که به خودمون خیلی چیزارو یاداوری کنیم
توضیحش سخته ....
ممنون از توجهتون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد