کاکتوس

ازحدچو بشددردم درعشق سفر کردم / یا رب چه سعادت‌ها که زین سفرم آمد(مولانا)

کاکتوس

ازحدچو بشددردم درعشق سفر کردم / یا رب چه سعادت‌ها که زین سفرم آمد(مولانا)

کوچ!!!



در تجمع پرندگان اماده به کوچ

در میان این همه ،هم همه ی گنگ
و این همه سرمای دوران
ساکت و ارام بر سیم خاطرات نشسته ام ....
در سکوت مبهم خود ،مزه می کنم این همه هیاهو را...
به کجا باید رفت و چرا باید رفت؟
وقتی پاهای خاطراتم در این مکان یخ بسته است...
دوستان بروید و بازگردید ...
من همین جا ،در همین کوچه ی خیال منتظرتان می مانم...
نه دیگر می ترسم و نه دیگر اندوه گینم ...

فقط دلم برای سکوت و کمی مرگ تنگ شده است ....


پانوشت:

این عکسو دوست دارم .


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد