کاکتوس

ازحدچو بشددردم درعشق سفر کردم / یا رب چه سعادت‌ها که زین سفرم آمد(مولانا)

کاکتوس

ازحدچو بشددردم درعشق سفر کردم / یا رب چه سعادت‌ها که زین سفرم آمد(مولانا)

یه زمانی...



یک زمانی بود آدم ها خیال می کردند یک گنجشک برای تمام آسمان

 بس است. چه آرزوی کوچکی داشتند. آدم هایی پیدا می شدند که
 تمام عمر عاشق می ماندند.
چه حوصله ای. خوشا به حال ما که با چند قدم از روی همه چیز رد
 می شویم. بی آن که دعایی خوانده باشیم روی دیوار کلیسا نقاشی
میکنیم، به همان سبک‌باری که رفته ایم بر می گردیم و یقین داریم
که برای مذهب نمره خوبی خواهیم گرفت. مثل زنبور عسل نه، مثل
 پروانه روی تجربه ها بنشینیم و برخیزیم. تنهایی، مراقبه،شور، حال
،عشق... از هر کدام اندکی بچشیم ، هیچ چیز نباید زیاد وقت ما
 را بگیرد.
سهراب

عکاس باشی : کاکتوس
نظرات 4 + ارسال نظر
خسرو دوشنبه 21 فروردین 1396 ساعت 19:00

. درود . . ای باااا با شما چرا اینطوری وبلاگ را مدیریت
. می کنی ؟؟؟؟ . دیگر باید چه بنویسم . . بخدا نمیدانم
. فقط کمی فعالیت . را برایت آرزو می کنم .

درود ...فعلا با گ.شی نمیتونم عکس بزارم برای همین پست گذاستن سخته
ممنون
معلومه اعصابتون خط خطی شده

خسرو پنج‌شنبه 17 فروردین 1396 ساعت 12:19

. درود . گفتیم با هم بسرایم !1 این تازه ترین سروده ام
. هست . . سرخ . . انقلابی . . و به نظرم زیبا . .
. اما . برای شما درهم می نویسم .درستش کنید متشکرم
. پلک هایت را می بندی
. کفتارها باز آمده اند
. و تو در مکانی تاریک
. ما با سرعت در سفری سیاه
. پنجره از مهتاب پُر است
. فرسوده می شویم
. ماه را از پنجره می بینی
. و به تلخی می خندی
. به جستجوی تکه ای خوراک
. آسمان را به کلی فراموش کرده ای
. و به تلخی می خندی
. کتاب هایت را در هم میریزند
. خانه ات آشفته تر می شود
. سحر بی شکوه می آید
. تا از رویا سرشار شوی
........ چقدر سخته . . کمی
. فکر و البته کاغذ و قلمی موفق باشید

دردو
خیلی سخته
سعی میکنم بنویسم ...نوشته های شما درکش برای من کمی خیلی سخته

خسرو دوشنبه 14 فروردین 1396 ساعت 23:02

. درود . مولانا می فرماید . تو مپندار که من شعر بخود می
. گویم . . تا هوشیارم و بیدار یکی دم نزنم . . برای سرودن
. حس و حالی مخصوص باید داشت . الآن خسته بودی
. و مجبور . . مشخص است چیزی اجباری چه می شود
. با وجود این و در این مدت اندک عالی کار کردی . . در
. آخرین سطر پاسخم . . دو بند از سروده ات را نوشتم
. یکی تهی از موسیقی . . و دیگری واقعا عالی . عالی
. البته وقت نبود همه ی سروده قشنگ ات را بررسی
. کنم . فقط مشخص شد . . می توانیم با هم کار
. کنیم . . شاد و موفق و پیروز باشید .

ممنون از شما
اگر بتونم درستش می کنم
باعث افتخاره

خسرو دوشنبه 14 فروردین 1396 ساعت 18:02

. درود . آنگاه که تو بیایی . غم ها میروند . ماتم . غصه
. می گیرد . آنگاه که تو بیایی تاریکی میرود . و خورشید
. زیباترین رنگین کمان را در آسمان زندگی من ترسیم
. می کند . . آنگاه که تو بیایی . . . آنگاه که تو . . .
. در زمان گذشته رُمان می خواندن زمان آنالوک ها بود .
. اینک در عصر دیجیتال ها . حوصله نداریم . یک خط . .
. و بعد یک شعر کپی شده . . و تمام .
. هیچکس وقت ندارد . . اما . کاری هم ندارد .
. بی تفاوت شده ایم . . . و . . حرف زیاد است که
. نمی شود گفت !!! موفق باشی. لطفا زودتر
. کمی زودتر برایم بنویس . خوشحالم می کنید

درود
بی تفاوت شدیم .ولی در مورد حوصله خیلی اتفاقا دست به دست هم میدن تا ن‌شته ها کم حرف میشن ...گاهی گاهی و گاهی سکوت لازمه برای دوباره نوشتن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد