کاکتوس

ازحدچو بشددردم درعشق سفر کردم / یا رب چه سعادت‌ها که زین سفرم آمد(مولانا)

کاکتوس

ازحدچو بشددردم درعشق سفر کردم / یا رب چه سعادت‌ها که زین سفرم آمد(مولانا)

لابد ....

لابد دوستت دارم هنوز

که هنوز

فکر می‌کنم

از هزار و صد نسخه‌ی این شعر

یک نسخه را

تو به خانه می‌بری

و تو تنها تو می‌فهمی

چند جای این شعر،

خط خورده است.

 

"لیلا کردبچه"


پانوشت:

تولدت مبارک 


نظرات 4 + ارسال نظر
خسرو پنج‌شنبه 7 اردیبهشت 1396 ساعت 20:57

. درود . و باز هم فراموشی آمد سراغ کاکتوس مهربان
. ای خداااااا

درود
فراموشی نگرفتم

خسرو پنج‌شنبه 31 فروردین 1396 ساعت 16:43

. درود . آمدم با هزاران تقاضای عفو و بخشش !!!
. پاسخ کامنت سرشار از محبت و مهربانیت را . . بلاگ
. اسکای نمایش نداده بود و اینک متوجه شدم . .
. برایت نوشتم . با همه ی توان قلمم تا شایسته ای
. باشد برای شما . میدانم که خسته ای و راه نا هموار!!!
. ولی تصورم این که خواندش . خسته ات نمی کند .
. برایم آناناس بیاور که نزدیک رفتنم !!!!

درود ...
ممنون .خوندم خیلی نکته های ظریفی داشت .ممنون ...
به کجا چنین شتابان ؟

هانی سه‌شنبه 29 فروردین 1396 ساعت 18:10 http://hanihastam.blog.ir/

عالی بود.
سلام راستی

ممنون
سلام
خوش اومدید

خسرو یکشنبه 27 فروردین 1396 ساعت 21:22

. درود . . و این هم همان سروده تلخ .
. پنجره از مهتاب پُر است
. ماه را از پنجره می بینی
. پلک هایت را می بندی
. تا از رویا سرشار شوی
. سحر بی شکوه می آید
. خانه ات آشفته تر می شود
. کفتارها باز آمده اند
. به جستجوی تکه ای خوراک
. کتاب هایت را در هم میریزند
. و تو در مکانی تاریک
. آسمان را به کلی فراموش کرده ای
. و به تلخی می خندی
. و به سادگی می گویی
. ما با سرعت در سفری سیاه
. فرسوده می شویم .
. . . . امید که زیاد با هم اختلاف عقیده نداشته
. باشیم . . یک بار مرور کن .

با تصورات من خیلی فرق داشت
مرسی از شما و وقتی که گذاشتید
خیلی خیلی جالب بود مخصوصا بعد از توضیحاتتون
بازم مرسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد