کاکتوس

ازحدچو بشددردم درعشق سفر کردم / یا رب چه سعادت‌ها که زین سفرم آمد(مولانا)

کاکتوس

ازحدچو بشددردم درعشق سفر کردم / یا رب چه سعادت‌ها که زین سفرم آمد(مولانا)

عشق

به دنبال راه نجاتی 

در میان گیسوان تو می گشتم 

ای دریغا ،که گیسوان تو

تمام بود و نبود مرا ربود.

کاکتوس


پانوشت:

روز دختر مبارک


نظرات 3 + ارسال نظر
محدثه یکشنبه 2 مهر 1396 ساعت 01:44 http://havaspart.blogsky.com/

من اومدم

به به خانوم
خوش اومدی

مهساسلطانیان. سه‌شنبه 10 مرداد 1396 ساعت 14:41 http://khane8tom.blogsky.com

درود بر شما دوست خوبم.وبتون حرف نداره.به وب منم سر بزنید.

درود .
حتما

خسرو دوشنبه 2 مرداد 1396 ساعت 22:40

. درود . قشنگ بود . . کوتاه و گویا . . عالی بووود .
. و اما این هم یک غزل عارفانه و عاشقانه
. تقدیم شما . با تامل بخوان . فکر کن !! . زحمات شاعر را بباد نده
. اگر سحر چو زیارت نگه به روی تو کردم
. جوانیم که هدر به جستجوی تو کردم
. اگر که می گذرد جهان به طرف کمال
. چو زائران منی گذر بسوی تو کردم
. به پند ناصح پیر که گفت حذر کنم از تو
. نکرده گوش و به دل جز آرزوی تو کردم ؟
. به کوی خود همه عمر چه خنده ها که نکردم
. چه گریه ها که به زاری بپای کوی تو کردم
. چو شاکران به حق شدم روانه حج
. عجب که ز کعبه هوای بوی تو کردم
. بیا به راه خدا . اسیر خود تو رها .
. نکن که عمر وفاش شمار موی تو کردم !!
. ببین که عارفان پاک نهاده روی خود بخاک
. من همچو خسرو زاهد سجود روی تو کردم !!.

درود .ممنون از لطفتون
غزل بسیار زیبایی بود
یه دنیا ممنون از شما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد