کاکتوس

ازحدچو بشددردم درعشق سفر کردم / یا رب چه سعادت‌ها که زین سفرم آمد(مولانا)

کاکتوس

ازحدچو بشددردم درعشق سفر کردم / یا رب چه سعادت‌ها که زین سفرم آمد(مولانا)

صبر

صدای خش خش برگا  در امتداد گذر زمان 

نشانگر عبور فصلیست

که برای روییدن

صبری 

به بلندای  قامت زمستان می طلبد.

کاکتوس 


نظرات 10 + ارسال نظر
Amir دوشنبه 10 مهر 1396 ساعت 07:54 http://mehrekhaterat.blogsky.com/

گمونم اینجا یه کامنت دیگه هم گذاشته بودم !نذاشته بودم ؟ یا نرسیده ؟

گذاشته بودی عجول

خسرو . . مهسا پنج‌شنبه 6 مهر 1396 ساعت 21:41

. درود . مهرگان آمده با بانک غمناکش . . و هزاران را
. راهی بباغ و بوستان نیست . و این غزل خلق شد

ای سمند مهرگان بر گو بهاران را چه شد
بانک غمناک خزان آمد هزاران را چه شد
من که عمری در وفا ثابت قدم بودم کنون
خسته از هجران و غم ها غمگساران را چه شد
روزگاری بود و یاران جمع و ما آسوده حال
تا چه پیش آمد بَر آن جمع یاران را چه شد
دفتر اوراق ایام گر تو را با من نوشت
یادی از دوران عشقی یادگاران را چه شد
کشتی عشقی و دریای فراق در پیش رو
رقص امواج خروشان ، ناخدایان را چه شد
هر گل باغ هنر بر تارک شاهی نشست
(شهریار) خود باغ گل بود شهریاران را چه شد
شهریاران راکب عشق اند و اکرامی بلند
حرمت صد شهریاری شهسواران را چه شد
خسرو دستت میرسد بر دامن جانان بگو
می شوم آواز جان ها جان نثاران را چه شد
..............................خسرو . . مهسا .

درود،بسیار عالی بود جناب فیضی
ممنون

مهساسلطانیان پنج‌شنبه 6 مهر 1396 ساعت 15:14 http://khane8tom.blogsky.com

درود بر شما...این ایام را به شما تسلیت عرض میکنم...



سری به نی و نیزه دار در پیش
شب کویر و کاروانی و بیابان غم
و پدر
خفته در بستر خاک
و هفتاد و دو پروانه
خونین جامگان با وفا
و باز رقیه(س) بود و تمام دلواپسی کودکانه اش
و رقیه بود و تمام سه سالگی اش
رنجور و نحیف
بی نوازش دستان مهربان پدری که دیگر نیست
و شیرخواره برادری چون اصغر(ع)
و حلق پاره شده ای
که رفت تا آسمان خدا
سری به نی و نیزه دار در پیش
شب کویر و کاروانی از عشیره بنی هاشم
بی کسی بود و یک بیابان غم
زخم بود و گامهای کوچک طفلکان اسیر
آن عقب تر اما
دخترکی محزون
تمام بغض سه سالگی اش را
میان ضرب سیلی و دستان کوچکش
پنهان می کرد

مانا باشید بدرود

درود بر شما
ممنون عزیز گرامی

خسرو سه‌شنبه 4 مهر 1396 ساعت 20:04 http://khane8tom.blogsky.com

. درود . گوش کن صدای پای سمند پائیز را . . اما بهار
. را فراموش نکن . یادت هست در بهار با هم بودیم !!!!
. گفتیم مانند یارانه ماهی یک بار بمن سر بزنی !!!!!!
. که نزدی . . حالا امیر گریه ات
. انداخت . . و من خنده ات . . امیر خان
. ببخشید . . از دس کاکتوس .
. آخه نمیاد خوان هشتم

چشم ،بهارو فراموش نمی کنم
شما همیشه به من لطف داشتید
زمانی شما تنها خواننده کاکتوس بودید
لطفاتونو فراموش نمیکنم.
ممنون

Amir پنج‌شنبه 30 شهریور 1396 ساعت 00:09 http://mehrekhaterat.blogsky.com/

دنبال مقصر نیستما ولی شبکه های اشتباهی هم کم تاثیر نبودن ، دیدم خبری نیست و لطف و صفای اینجا رو نداره ، وبلاگ بیشتر با روحیه ام سازگاره.

ایشالله که همیشه شاد باشی کاکتوس عزیز

خوش اومدی
ممنون امیر خان

Amir چهارشنبه 29 شهریور 1396 ساعت 06:43 http://mehrekhaterat.blogsky.com/

کاکتوس عزیز
داشتم کامنت هایی که قبلا" جزئ حذفیات بود رو میخوندم ، چقدر گذشته ها و قبلا" خوب بود که وب نویسی شور وشوق داشت

خواستم بگم دمت گرم رفیق

شاید باورت نشه
از وقتی پیامتو دیدم تا الان دارم گریه می کنم
اخ که نمیدونی چقدر دلم گرفته و دلم تنگ اون روزاست ،همه تون بیشتر از خیلی نامردید ،
دم شما هم ولرم اماس..
مرسی یاد کردی
امیدوارم پاییزت رنگی باشه

Amir چهارشنبه 29 شهریور 1396 ساعت 06:40 http://mehrekhaterat.blogsky.com/

سلام فرا رسیدن پاییز
نقاشز زیبای خدا در طبیعت مبارک باشه کاکتوس جان
خوبین ؟

سلام
پاییز من
بیا رنگ های با شکوه تو را
با بی رنگی های ساده ی من طاق بزنیم
من سردم است...

"بتول مبشری"
خوب؟؟؟

مهسا سلطانیان دوشنبه 27 شهریور 1396 ساعت 14:44

سلام بر کاکتوس عزیزم....ببخشید من چند مدتی نبودم و نتوانستم خدمتتان برسم..سپاس گزارم از دعای خیرتان کاش میتوانستم جبران کنم عزیردلم...پست عالی بود بهتون افتخار میکنم....منتظرتان هستیم..مانا باشید بدرود...
Khane8tom

سلام مهسا خانوم،خیلی خیلی خوشحالم که سلامتی،امیدوارم همیشه سلامت باشی
خدایا شکرت

خسرو سه‌شنبه 14 شهریور 1396 ساعت 18:55

. درودی دیگر بار . . سمند مهرگان در امتداد زمان
. بی رحمانه می تازد . . دیگر نسیم هم
. روح خسته مرا نمی کند نوازشی . . شکسته ام همچون
. برگ های مو طلایی هر باغ و هر درخت !! برای تازه شدن
. دیر نیست . . صبری . . به بلندای قامت زمستان خدا
. . مثلاً شعر . . مقصود این بود
. که چیدمان کلمات موسیقی را ترنم کنند
. خودت بهتر می توانی . . موفق باشید

قبلا بیشتر این مدلی مینوشتم ،از موی طلایی و جعد یار ،اما خیلی وقته نمینویسم متاسفانه ،بگذریم ،ممنون

خسرو سه‌شنبه 14 شهریور 1396 ساعت 18:45

. با بهترین درودهایم . . عزیز گرانقدر من همان قدر
. میدانم که تو . . ولی چون نظر خواستی . شرط ادب
. حکم می کند آنچه به نظرم رسد بنویسم . .
. اولاً این شعر نیمایی است و نه غزل !!!
. دوم . در بند اول . . صدا . . زیادی است !!
. نیز . . برگا . . شکسته است . نباید در سروده ات
. عامیانه و یا شکسته بنویسی . و بعد هم . . گذر زمان
. گذر . . زیادی است . . . در امتداد زمان . صحیح است
. ای بااابا . . این تازه بند اول
. بود . . نشانگر و نمایانگر
. هر دو فاقد موسیقی کناری هستند که با شعر
. هم آهنگی ایجاد کند . . فصلی است . دُرست
. است . بند سوم . . . که . . زیادی است !!
. بند چهارم و پنجم . کامل است یعنی اگر می توانستی
. تصویری را که در ذهن داشتی بخوبی نقش و ترسیم
. می کردی . . بند 4 و 5 کاملش می کرد .

درود،هرچی فکر می کنم نمیدونم چرا نوشتم غزل ،من و غزل!!!فقط هرچی احساس کنم می نویسم.
ممنون از تذکر و وقتی که گذاشتید گرانقدر
با این وجود کلا باید حذفش کنم ،هی چقدر نادرست داشتم ،یه دنیا ممنون از راهنمایی هاتون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد