کاکتوس

ازحدچو بشددردم درعشق سفر کردم / یا رب چه سعادت‌ها که زین سفرم آمد(مولانا)

کاکتوس

ازحدچو بشددردم درعشق سفر کردم / یا رب چه سعادت‌ها که زین سفرم آمد(مولانا)

دوست داشتنی من

و کاش ندانى
تمام این سال ها
مرگبارترین فصل‌ها پاییز بوده است
که بعد از تو
رو به جاده ی شمال که میروم
نه عطرِ دریا سرشار ترم می‌‌کند
نه بوییدن ساقه‌های برنج عاشق ترم
نه  اندوه پر ابهت سبزِ جنگل ، شاعر ترم
و کاش هرگز ندانی
مشقت شب‌های بی‌ تو را مانوس شدن
مرگی ‌ست هزار باره
محو شدنی غم انگیز
آرام آرام
بی‌ امان
و هزار باره

نیکی فیروزکوهی


پانوشت :

این زن نوشته هاش عجیب دوست داشتنی

دوستش میدارم.هربار شعراشو می خونم 

انگار ...انگار ....انگار ....


نظرات 3 + ارسال نظر
خسرو . و . مهسا دوشنبه 9 بهمن 1396 ساعت 16:26

. درود . پس نگو هر وقت شعرهای مرا می خوانی . . . . .
. . . . . . . . .
. . . . . .قرص سر درد می خوری
. دیگه شعر نمیگم

درود ...
شعر هاتون زیباست

mehdi دوشنبه 9 بهمن 1396 ساعت 06:42 http://mehdimahmodzadeh.blogfa.com

این روزا شاعرانه ها پر از درد و شکایته
درد و رنج از آدمهایی که روز به روز دورتر میشن از انسانیت
مهربونی و محبت روز به روز کم رنگ تر میشه
چاره ای نیست
شاید برای زنده موندن احساس های پاک همچنان باید شعر سرود ....

Amir یکشنبه 8 بهمن 1396 ساعت 22:33 http://mehrekhaterat.blogsky.com/

شاعرا احوالات خاصی رو میگن که میشه باهاش همزاد پنداری کرد و حتی زندکی باهاشون

درسته

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد