در میان همهمه ی پر هیاهوی جیرجیرک ها
صدای سکوت قورباغه ای کهنسال، به گوش می رسید
برگ خشکیده ای در هجوم باد ، خش خش عجیبی به راه انداخته بود
در این بین، در گوشه ی حیاتی خلوت
بوته ی کوچکی آبستن غنچه ای شده بود
صبح...
جیرجیرک ها سکوت کردند
باد آرام گرفت
قورباغه کهنسال همچنان روزه دار سکوت بود
اما
بوته ی گل فارغ شده بود
زیبا گل قرمز شکفت.
. . با درودی صمیمانه .
. حس می کنم سکوت گل ها را پژمرده می کند
و گل ها . در گلدان های خاموشی می سوزند
یک شب برای شمعدانی ها خواندم
و شاخه های شمعدانی تا آفتاب رسیدند. . . [گل][گل]
.
.. تازگی ها سخت . . خیلی سخت می شود اینجا
. کامنت گذاشت !!! نه این که زود به زود هم میآیی
.
درود
زیبا بود
کد عدد نمیده ،منم به مشکل خوردم