کاکتوس

ازحدچو بشددردم درعشق سفر کردم / یا رب چه سعادت‌ها که زین سفرم آمد(مولانا)

کاکتوس

ازحدچو بشددردم درعشق سفر کردم / یا رب چه سعادت‌ها که زین سفرم آمد(مولانا)

سفرنامه

خوب جونم براتون بگه

از ان روزی که من بار سفر بستم ....

فراموشم نکن من یار دیرینم ...

جی می خواستم بگم ، اهنگ چی میگه ...خخخ

از دست این فرامرز خان

خوب بگذریم

این سفرم تجربه خیلی خوب و جدیدی بود

بریم ادامه مطلب که تعریف کنم براتون

 

 سفر بدون مقدمه و قصد و نیت قبلی و بدون امکانات و فقط با یک دست لباسی که پوشیده بودم شروع شد

البته مثل قدیم نیست که گرفتن وسیله سخت باشه اما با این حال تجربه  جدیدی بود ،سفرمون سمت

شمال کشور بود ، از هراز شروع شد و تو مسیر شهرهای شمالی دیدیم ( رامسر و سیاهکل  و لاهیجان و

رشت و انزلی و قزوین و کرج و تهران)  .

با اینکه دوست دارم وقتی جایی می رم یه مدت بمونم تا فضا و حس و حالشو درک کنم ، چون وقت نبود

باید سریع میدیدیم  و راه میوفتادیم .با این حال خوب بود ...

لاهیجان فوق العاده بود مخصوصا بام سبزش حیف نشد تله کابینش سوار بشیم ...گریه

انزلی که بارون شدیدبود ...بازار کاسپینشم مثل بازار تهران بود ...

اما اتفاق جالبی که تو رشت افتاد ...اقا جونم براتون بگه منتو اینستا یه فالور دارم که

مغازه لباس مردونه شیک تو  رشت داره ...نمیدونم چرا ولی همیشه دوست داشتم مغازشو ببینم

از اونجایی که ما وقت ناهار رسیدیم رشت و اغلب مغازه ها بسته بود در حد مرده بازار

پرسون پرسون رسیدیم به رستوران سنتی به نام شوری کولی  که غذاهاش خیلی معروفه و یه

ساعتی باید صف وایسی تا نوبتت بشه ...

خوب داشتم می گفتم  همین طور که داشتیم تو خیابون دنبال جا پارک می گشتیم یهوووووو

یهوووو عامو چشمم افتاد به مغازه گفتم عه این ...خخخخ

بعد تا بقیه رفتن تو صف غذا ، منم رفتم ازاون سمت مغازه یه عکس گرفتم و گذاشتم

اینستا ، خیلی دلم می خواست برم تو مغازه یه چرخی بزنم ، اما نشد که بشه

گذشت  و اون فالور محترم عکس دید و خوشش اومد و کلی تشکر کرد و این حرفا

عکسم اجازه گرفت و گذاشت پیجش ...خخخخ

اصلا فکر نمی کردم به این زودی این مغازه رو ببینم ...بعضی اتفاقا خیلی برام جالبه

شاید همین برای بقیه ادما بی معنی باشه ...اما همین ساده ها برای من شیرینه

یکی دیگه از بهترینای سفر بازار بزرگ قزوین بود ...می تونم بگم تاحالا بازاری به

این زیبایی و قشنگی و منظمی ندیده بود ...دلم می خواست یه روز کامل تو بازارش بگردم

با اینکه خیلی اهل بازار گردی نیستم ...

راننده محترم زیاد اهل چایی نبود مجبور شدم همه چایی خودم بخورم ...خخخخ

اخ که من چقدر کشته و مرده شوفر بودن هستم ...اونم تریلی و کامیون

دوست دارم هیچکایک کنم ولی خوب هنوز تجربه ای برای شروع این کار ندارم

اینم سفرنامه کاکتوس

نظرات 7 + ارسال نظر
محمد چهارشنبه 5 دی 1397 ساعت 21:37

رشت رو هفت هشت ماه پیش رفتم و بعدش قشم که جنس سفر فرق میکرد(تفریحی نبود به اون صورت)ولی خب دوست دارم درآینده به توصیه شما جامه ی عمل بپوشونم سفر زیاد برم:))
آره تنوع غذاییشون خیلی بالاست و همشم خوشمزه:))
درسته که یه نصف روز اونجا بودید ولی خب مختصر مفید چند جا رو رفتید و هم سفر گروهی داشتید(دیدن نیمه پر لیوان)
+پست های رمز دارتون اگه فقط به خاطراین که نمیخواید بقیه از خوندنش ناراحت بشن که این دلیل اصلا پذیرفته نیست!فقط که نباید تو حال خوبتون شریک بشیمحتی اگه کاری هم از دستمون برنیاد!

ایشالا سفر زیاد بری و یه همفسر خیلی خوبم پیدا کنی
همسفر پایه زندگی ادمو شیرین می کنه.
بله خیلی خوشمزه ، منم شکموووووووو
این نیمه پر لیوان که نوشتی مرا کشت اصلا
کمی هزیان گویی ذهن پریشانه
وقت نبود تو دفتر بنویسم اینجام نمی نوشتم نمی شد .باشدکه رستگار شوم
درضمن ممنون جناب :گل

محمد سه‌شنبه 4 دی 1397 ساعت 20:02

اتفاقااون یه دونه شهر شمالی که گفتم رفتم همین رشت بود..غذای سنتی مثلا چی؟ ازاین گاری های کنار خیابون که شبا کباب و ..درست میکنن هم خریدید؟ خیلی خوبن

ماشالا خودتونم که همش سفرید
غذا زیاد داره ،من مرغ با سبزی محلی خوردم
اسمش یادم نیست ولی خیلی خوب بود .گمج دوست داشتم امتحان کنم که تموم کرده بود .
نه متاسفانه ،یه نصف روز رشت بودم .

محمد پنج‌شنبه 15 آذر 1397 ساعت 23:48

فکر کنم تا به حال خودشون از مغازه شون عکس نگرفته بودن :))
چشم پولامو جمع میکنم یه سفر برم پیشنهادات مکان سفر هم با جان و دل پذیرفته میشود
ممنونم به خاطر نوشتن این سفرنامه و عکس پست؛))

چرا گرفته بودن ولی نه از اون سمت خیابون خخخ
ولی اگر مسیرت رشت افتاد .خیابون توحید برو
هم این مغازه رو برو ببین هم غذا ُسنتی امتحان کن
همه جا قشنگه .باید امتحان کنی دیگه
بارار قزوین معرکست .
کردستان روستاهاش عالیه
شمال سرسبزه ،کویرم قشنگه
اردبیل خیلی دوست دارم برم
خواهش می کنم .
سعی کردم مختصر باشه

محمد سه‌شنبه 13 آذر 1397 ساعت 19:35

یعنی الان وسیله گرفتن آسون شده یا کلا دیگه نیازی به وسیله گرفتن نیست ؟:))
به به عجب مسیر سفر دوست داشتنی‌ای..از بین این چندتا شهر شمالی که نوشتید فقط تجربه ی یکیشو دارم و تجربه خاصی بود چون یه جورایی اولین سفری بود که تکی! رفتم همین چندماه پیش
چی چی کایک کاکتوس خان؟همیشه به سفر و گردش..

یعنی مغازه و تهیه وسایل زیاد شده
مثل قبل نیست که تا شهر و ابادی به هیچ چیز دسترسی نداشته باشی
منم اولین تجربه این شهرهام بود و عالی بود
سفر زیاد برو ،پخته می شی ...
تناا سفر کردن حس و حال خودشو داره
من قبلا خیلی منتظر دوستام می موندم
ولی حالا تنهایی با تور ،با خرج کم می رم
اولین سفر تنهاییم کردستان بود
عالییییی بود عالی .همیشه از اون سمتا می ترسیدم
ولی چه ادمای نازنینی داره و چه دخترای خوشگلی
تو اتوبوس همش کنار راننده بودم ،بعد فکر کن دوتا راننده مسن با نمک داشت ،یکی دو سه روز نشت .من اکثرا جلو بودم خوراکی باهم می خوردیم و اینا بعد شب اخر اون یکی نشست منم داشتم از خستگی می مردم رفتم خوابیدم .صبح راننده توپولی میگه خوب دیشب منو تنها گذاشتید .دلم انقدر سوخت ...
منتظر موندن عمر رو حروم می کنه
سفر کن و منتظر هیچ کس نمون
تو مسیر ادمای خوب پیدا میشن
امروز سالمی وای فردا معلوم نیست چی پیش میاد

هیچکایک ...سفر رایگان بین شهری
یعنی کنار خیابون وای میسی ماشینایی که تو مسیرن رایگان سوارت می کنن ...اخ اگر کامیون و تریلی باشن چه کیفی بده

Amir سه‌شنبه 13 آذر 1397 ساعت 12:24 http://mehrekhaterat.blogsky.com/

میرفتی داخل مغازه چی میشد؟ میشناختت یعنی؟
گمونم به ریسکش می ارزید

نمیدونم پام نکشید
شناختن که نمی شناخت
بشناسم مهم نیست
نمیدونم .نشد دیگه
خودشم بنده خدا گفت کاش میومدید داخل مغازه

Amir سه‌شنبه 13 آذر 1397 ساعت 12:19 http://mehrekhaterat.blogsky.com/

سفر نامه جالبی بود
با اکیپ خودتون رفته بودین؟

ممنون
نه اکیپ که دیگه ...چی بگم
فامیلکی بود

Amir سه‌شنبه 13 آذر 1397 ساعت 12:19 http://mehrekhaterat.blogsky.com/

سلام
چه جالب! شمام پس خاطرات این تیپی دارین
چه باحال

-----------------
مردم هر منطقه ، منطقه خودشون رو به نسبت بقیه که میان میگردن خوب نمیشناسن و برای گشتن داخلش خیلی اهمیت قائل نمیشن

مثلا بدی تنکابن - هریس - رامسر اینه که شاید جاده ساحلی داشته باشه اما همه شو ویلاسازی کردن و شخصی شده

بری لب دریا ازت پول میگیرن ولی مثلا ساحل محمود اباد یا ساحل رودسر واقعا شهرداریشون براشون ارزش قائله و ساحل درست کردن چی بیائو ببین

سلام
اوهوم
حیف انقدر دیوار کشیدن که از جاده نمیشه دریا رو دید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد