کاکتوس

ازحدچو بشددردم درعشق سفر کردم / یا رب چه سعادت‌ها که زین سفرم آمد(مولانا)

کاکتوس

ازحدچو بشددردم درعشق سفر کردم / یا رب چه سعادت‌ها که زین سفرم آمد(مولانا)

قاصدک


امروز یه قاصدک مهمونم شد

به قول اخوان ثالث:

قاصدک! 

هان، چه خبر آوردی؟

از کجا، وز که خبر آوردی؟

خوش خبر باشی، امّا، امّا....

نمیدونم حرفای دلتنگی کیو

 با خودش اورد که منم دلتنگ شدم.

چی دوست داشت بگه و اصلا چرا اومده بود

نمیدونم 

شایدم تمامش خیال و بس 

یاد بانوی قاصدک ها افتادم.


پانوشت:

به پیام رسونی قاصدکا اعتقاد دارید؟


نظرات 3 + ارسال نظر
Amir شنبه 21 اردیبهشت 1398 ساعت 23:29 http://mehrekhaterat.blogsky.com

در پاسخ به سوال
----------------------
بعله

پسر بد

Baran دوشنبه 16 اردیبهشت 1398 ساعت 10:45

گل گلی های دوس داشتنی

Baran یکشنبه 15 اردیبهشت 1398 ساعت 09:07

آخی

چقدر دوس داشتنی

بله،من به پیام رسانی قاصدک ها...❤
ولی پیش نیومده که با دیدنش دلتنگ بشم.بس که ذوق کردم و
بهش خوش آمد گویی گفتم و


اوهوم
چه خوب شما هم باور دارید
و چه خوب که انقدر دوق و لپ گلی دارید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد