کاکتوس

ازحدچو بشددردم درعشق سفر کردم / یا رب چه سعادت‌ها که زین سفرم آمد(مولانا)

کاکتوس

ازحدچو بشددردم درعشق سفر کردم / یا رب چه سعادت‌ها که زین سفرم آمد(مولانا)

رویای یک گلدان

از وقتی اهنگ گل سرخ زند وکیلی ،

امروز گوش دادم ،به یادت افتادم 

یه حس عمیق دلتنگی ....

امیدولرم هرجاهستی 

خوب خوب خوب باشی و پر از آرامش

.........

پس از من یاد یک انسان همیشه با تو خواهد بود 

غم یک روح سرگردان همیشه با تو خواهد بود ♬♫♪

 اتاق پاک قلبت مال من شاید نبود اما پس از من 

یاد یک مهمان همیشه با تو خواهد بود ♬♫♪ 

گل سرخ عزیز من به هر گلخانه ای باشی

 بدان رویای یک گلدان همیشه با تو خواهد بود ♬♫♪

 تو دستم را نوازش کرده بودی بعد از این حتما

 تب یک عشق بی پایان همیشه با تو خواهد بود ♬♫♪


پانوشت:

امروز یه نفر بهم گفت رفیق 

دلم هری ریخت.


نظرات 11 + ارسال نظر
Baran شنبه 14 تیر 1399 ساعت 23:01 https://haftaflakblue.blogsky.com/

سلام
شب شما بخیرو خوشی
بسی بسیار ممنون از همه مهرو لطف و معرفت شما
چااااکر رفیق یکی یک دونه ی خودمونیم

راستش قدری سرم درد میکنه.قدری ام حالت.سرمم گیج می زنه.دلمم تنگِ.
امید که استراحت کنم خوب شم.

ممنون از بودن تون.دیروز چندتا گلدون کاکتوس گرفتیم.خیلی بامزه ان

امید که شما خوووووب باشین همیشههههههه.
مرسی از معرفی ترانهدوسش داشتم.البته شمارو بیشتررررررر دوست میدارمخدایا مراقب کاکتوس عزیزدلم باش

سلام .روز شما هم بخیر خانوم
ما هم بسی بسیار از شما ممنونیم.
ان شاء الله زودی خوب بشی
گلدون کاکتوس ...هوووم...اهه اهه
شکر خوبم.اهنگه باحاله .خواهش می کنم.
خجالتم اومد خوب

بهمن سه‌شنبه 10 تیر 1399 ساعت 14:19 http://www.life-bahman.blogsky.com

کاکتوس جان
بارها و بارها به خونه‌ات سر زدم به این امید که ببینم سلامم را جواب میدهی یا نه...
یعنی دلخوشی من شده بود پاسخی از دوستی ندیده اما عزیز
دیگر خسته و ناامید شدم...
گفتم کاکتوس هم کاکتوس‌های قدیم
تا اینکه امروز دوباره شانسمو امتحان کردم و سری به خونه‌ات زدم.
از این که بالاخره سلامم را به این زیبایی پاسخ داده بودی کلی کیفور شدم.
خواستم فقط در دل برایت آرزوی سلامتی و سعادت و خوشبختی و شادی و نشاط و شادابی کنم و بروم اما جمله‌ای نوشته بودی که قلبم را آزرد و مجبور شدم دوباره یک پیام بلند بالا برایت بنویسم...
نوشته بودی:

دردت به جان بی‌قرار پر گریه‌ام...!!!

کاکتوس جان،
دوست عزیز و ندیده‌ام،
راستش را بخواهید فقط آمدم که بگویم:
خدا نکند.!
من کی باشم که دردم به جان بی قرار دوستی خوب و هنرمند و شاعری چون تو بخورد...
اگر خدا قبول میکرد این من بودم که باید می‌گفتم درد شما به جانم بخورد.
من عمر خودم را کرده‌ام و امروز نه، فردا رفتنی هستم، پس عاقلانه و منطقی است که درد شما به جان من بریزد تا شما هم باقی عمرت را هنرمندانه و بسیار مفید بگذرانی...
بهرحال امیدوارم و آرزو میکنم که عمری با عزت و سربلندی و موفقیت پیش رو داشته باشید...
دلی شاد و لبی خندان و تنی در سلامتی کامل ثبت شده در دفتر سرنوشتتان رقم خورده باشد.

الهی آمین

سلام عامو جان
ان شاءالله که خوب خوبید.
ببخشید یه مدت دستم نمی رفت به نوشتن.
یعنی این همه راه اومدید و ببینید و برید ...وای من ..چرا ...خوب خط و خبری ..حرف و سخنی
نمی گید دلم تنگ میشه / شایدم به نصیحت نیاز داشته باشم.
نباید گوشمو بپیچونید و بگید بچه جان ...کاکتوس جان خودشیفتگی داشتی عامو؟؟؟ بگی بشین پای نوشتن ...کجا می ذاری می ری ...نه اخه نباید دعوام کنی؟
خدا نکنه
شما بیا حرف و سخنی و خنده و چای نبات قند پهلو و .....این حرفا
عامو بهمن نازنین براتون یه پیغام گذاشتم ...ببینش خوب ..دلم اب شد
یاداهنگ درقندون لب خندون عمو پورنگ افتادم
امیدوارم شماهم همیشه سلامت کردید و هروقت از این جا گذر کردید حتی شده یه نقطه بزارید که بدانم یکی حواصش بهم هست

Baran جمعه 2 خرداد 1399 ساعت 20:17 https://haftaflakblue.blogsky.com/

امید که عزیز دلم خوب و
خوش و
سلامت باشه
اهم اهم..

ممنون بانو باران خانوم جان
شکر، خوبم.
اهم اهمت کشته منوووووو

amir چهارشنبه 3 اردیبهشت 1399 ساعت 00:54

سلام رفیق

سلااااااام
حال و احوال؟

. خسرو فیضی جمعه 8 فروردین 1399 ساعت 17:18

. با درودی مهربانانه .
.
. من اینجا یک بودن از تو را کم دارم
. من این‌جا آنقدر چشم هایم را گُم کرده‌ام
. آن‌قدرغزل خداحافظی پروانه ها را خوانده‌ام
. که شمع ها تا صبح گریستند !!
.
.. خسرو فیضی ..
................................

درود
بسیار زیبا بود جناب فیضی

. من اگر مستحق خشم و عتابم تو ببخش !! جمعه 8 فروردین 1399 ساعت 17:16

. با درودی مهربانانه
.
. ای که گوش می‌دهی بر همة ی نگاه من
. ترس های مبهمی نشسته در خیال من
. ترس های خسته‌ا‌ی خوابیده در گلوی من
. ترس های بی‌قرار و ناب
. ترس های مانده در تباهی و سراب
. اسیر گشته‌ و
. صلیب غم بدوش کشیده ام
. چو شب سیاه گشته ام
. ای که گوش می‌دهی بر سخنم
. بگیر تو دست های من . .
.
.. خسرو فیضی ..
...............................

درود بر شما
کاش ادرس می ذاشتید متاسفانه ندارم ادرس سایت
گویا تغییر کرده.

بهمن سه‌شنبه 27 اسفند 1398 ساعت 08:08 http://www.life-bahman.blogsky.com

اومدم بگم سلاااااااااااااااااااااااام " رفیق"
به شرطی که دلت هری نریزه...
رفیق جان؛
منو یادت هست؟
اون تیله هائی که قراره یه روزی بالاخره بهم بدی؟
میدونم نارفیقی کردم و مدت هاست که بهت سر نزدم ولی باور کن روزگار بر گردنم بندی انداخته است و با خودش میبرد هر جا که دلخواه اوست...
دل خوش به شروع دوران شیرین بازنشستگی بودم...
ان دوران شیرین شروع شد، اما انگار که کارهایم صد چندان شد.
اگر اون موقع دستی به قلم میبردم و چیزکی می نوشتم آن سعادت هم ازم گرفته شد.
سر زدن به دوستان عزیز، به رفیق نازنین و ندیده ای چون تو که از آرزوهایم شده...
بگذریم.
حالا که بعد از مدت ها آمدم بذار حالت را بپرسم.
خوبی ان شاء الله؟
نبینم غم داشته باشی...
امیدوارم هر جا که هستی قلب نازنینت گلستانی از گل های زیبا باشد و در گوشه گوشه ی آن شادی و نشاط لحظات عمر با برکتت را سرشار کند...
شاید آرزوی محالی باشد اما می گویم:
به امید دیدار...

اووووووووووووووووووووو ببین کی اومده
حالا بعد از آن همه سال، آن همه دوری
آن همه صبوری
من دیدم از همان سرِ‌ صبحِ آسوده
هی بوی بال کبوتر و
نایِ تازه‌ی نعنای نورسیده می‌آید
پس بگو قرار بود که تو بیایی و من نمی‌دانستم
دردت به جان بی‌قرار پر گریه‌ام
پس این همه سال و ماه ساکت من کجا بودی؟
عاموووووووووووو دلم هرییییییییییی ریخت و تمو شد و رفت
مگه میشه یادم نباشه
بله یادمه شما لطف کن ادرس بفرست تا براتون پستشون کنم.
منم خیلی وقته ننوشتم
مبارک باشه بازنشستگیتون
خوبم ، شکر
به امید دیدار
وای خدا یعنی میشه
امیدوارم شما هم همیشه سلامت باشید.

Baran دوشنبه 26 اسفند 1398 ساعت 23:34 http://haftaflakblue.blogsky.com/

فدای معرفتتون بشم ،جوووونِ عزیز تون سلامت بلامیسر
خیلی ممنون از امید بخشی ها تونبه روی چشم.بیشتر مواظب میشم.ان شاءالله آرامش و سکون ،جایگزین این کلافگیِ همه بشه...
خیلی ممنون بابت پیشنهاد حرف زدن،ممنون که وقت گذاشتین و
پاسخ گو بودینبراتون بهترین ها رو درکنار عزیزان تون آرزومندمبرام عزیزو
محترم و
دوست داشتنی هستین و
می دل تی واسی لرزانه

بی معرفتی تموم کردم من
تی فدا
می دل بیشتر تر تر ته وسه لرزنه

Baran دوشنبه 26 اسفند 1398 ساعت 21:13 http://haftaflakblue.blogsky.com/

سلام و درود خدمت شما کاکتوس جانِ عزیز
خیلی ممنون از احوالپرسی تونراستش چند روزِ سردرد امونو بریده.البته ربطی به این ویروس نداره.شنبه شب،از خواب پریدم،بعد اون سردردم شروع شد.
شنبه ام دندون پزشکی رفتم و
دندون علقی که،۱۷ سال پیش،پر کرده بودم،کشیدم
تو مسیر،
هر پنج تا خونه،
هر چهار تامغازه،پرده سیاه چسبوندن و
عزیز از دست رفته...
چه میشه کرد،
زمین و آسمون از آن خودشِ،قطعا گناه نادانی ها زیادِ که،ترو خشک باهم....

همین دیگهببخشید سرتونو درد آوردم

درود بر باران جانمان
اخ اخ دندون درد
متاسفانه خیلیا ناخواسته درگیر شدن

amir یکشنبه 25 اسفند 1398 ساعت 22:14 http://mehrekhaterat.blog.ir/

سلام رفیق

نکناین کار با ما
یهو سکته میزنما

Baran چهارشنبه 21 اسفند 1398 ساعت 22:12 http://haftaflakblue.blogsky.com/

الهی شکر که هستی
لطفا مراقب خودتون باشین
ممنون بابت معرفی آهنگ
قربان دلِ دلتنگ تون بشممن ام آرزومندم،آرزومندِ آرزوهای شما و
عزیز که،امیدوارم،هرکجا هستند،خوب خوب خوب و
پر آرامش باشند........و باشیم

باشه
امیدوارم خوب و خوش باشی همیشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد