کاکتوس

ازحدچو بشددردم درعشق سفر کردم / یا رب چه سعادت‌ها که زین سفرم آمد(مولانا)

کاکتوس

ازحدچو بشددردم درعشق سفر کردم / یا رب چه سعادت‌ها که زین سفرم آمد(مولانا)

باران


باران ...امان از دست باران بی دلیل
همه باید یه باران تو زندگیشون داشته باشن
تا شاید شوق دوباره نوشتن، دوباره متولد شدن
تو وجودشون بیدار بشه...
بارانی که بشوره و ببره همه دل نگرانی ها رو
تا حالا نقش باران برای کسی بازی کردید؟؟؟
ممنون باران خانوم جان

نظرات 2 + ارسال نظر
Baran دوشنبه 16 تیر 1399 ساعت 22:34

خو باشه.همه ی ماه باشه برای شما.
منم عااااشق این عکس و
عکاسش شدم
ممنون که یه همچین هوااااایی/ یاد من ام می افتین.
خدایا مرسی کاکتوس آفریدی

نه دیگه
دلم نمیاد ... یه وقت اونجا ... یه وقت اینجا
منم عاشقش شدم

Baran دوشنبه 16 تیر 1399 ساعت 19:14

کاکتوس عزیزم،
کاکتوس عزیز دوست داشتنی ام،
سپاسگزار مهرو معرفت تان م.
خدایا تو را سپاس که کاکتوس را آفریدی

چه تصویر قشنگی
قطره قطره باران
چکه می کند
سیم خاردار


جان و دلت تون بی بلا و خوش ،کاکتوس جانِ جانانم

جان دلم
خواهش می کنم
خودمم عاشقشم ... هربار می بینم یاد حال و هوای بارونی موقع گرفتنش میوفته و البته یاد شما

یکم از ماه برای ما هم بزار خو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد